با پوزش از شاعر بزرگوار بیت زیر:
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را
نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی
من نمیدانم که بیت بالا متعلق به چه کسی است؛ به همین دلیل از سراینده این بیت پوزش میطلبم و با تغییراتی که بتواند حال روز جنگ و صلح افغانستان را نیز واگویه کند در عنوان قرار دادم.
بیت مزبور واقعاً میتواند پیام خاصی برای طالبان و تمام گروههای که شوق جنگ را دارند میتواند داشته باشد. چهل سال جنگ را در افغانستان همه به چشم سر دیدم و ثمرات این درخت شوم را نیز دیدیم و چشیدیم که بر هیچ کس پوشیده نیست. بدون هیچ شکی جنگ در افغانستان به جز تباهی و بیعزتی هیچ ثمر دیگری نداشته است.
اکنون که مذاکرات برای پایاندادن به جنگ 40ساله آغاز شده است و طرفها بر سر طرزالعمل مذاکرات پس از حدود دو هفته به توافق نرسیدهاند و طالبان نیز آتشبس را نمیپذیرند و پیش از وقت میدانند؛ لازم است که از آنها بپرسیم:
یک عمر بجنگیدی و دیدی ثمرش را
آشتی چه بدی داشت که یکبار نکردی؟
این پرسش را میتوان این گونه نیز مطرح کرد: واقعاً صلح چه بدی دارد که شما یک بار هم حاضر نیستید آن را تجربه کنید؟ پاسخ این سوال را میگذاریم به جنگجویان اما آنچه ما میتوانیم از این معقوله نتیجه بگیریم این است که طالبان حتی برای تجربه هم که شده یک بار به سعادت تن در بدهند و طعم شیرین صلح را نیز بچشند و سپس آن را با جنگ مقایسه کنند تا از این طریق بشود مفری برای رهایی از سیاهی جنگ بیابیم.
به حکم عقل ما دریافتهایم که اگر بخواهیم از دو چیز یکی آن را انتخاب کنیم؛ لازم است که هر دو را به خوبی بشناسیم و به آنها معرفت پیدا کنیم و کارایی و مفیدبودن آن را تجربه کنیم.
حال به راستی اگر طالبان میگویند که صلح خوب است؛ حداقل برای یکبار هم کشده به این خواسته عمومی تن بدهند و پس از آن که دیدند مفید نبود؛ باز بگویند که آتش بس پیش از وقت است و منطقی نیست. وقتی آنها هیچ تجربه از آتشبس و به گفته خودشان «کار پیش از وقت» ندارند؛ چطور میتوانند حکم کنند که آتشبس پیش از وقت است؟
به نظر میرسد که تشدید جنگ و حاضر نشدن طالبان به آتشبس فضای گفتوگوهای صلح را ملتهب کرده است و برخیها نیز از شکست این مذاکرات سخن میگویند؛ بنابراین برای اینکه افغانستان باز هم وارد یک جنگ خانمانسوز نشود؛ لازم است که طالبان به این خواسته مشروع مردم (آتشبس) لبیک بگویند تا چالشهای فراروی صلح از میان برود.