سه روز پیش امرالله صالح، معاون نخست ریاست جمهوری در باره جلوگیر از ترورها و تهدیدات امنیتی، پیشنهاد کرد که شماری از اسیران طالبان اعدام شوند.
صالح این کار را یکی از راه حلهای کاهش ترورها در برزگ شهرها دانست. وی گفته است که محوریترین دلیل بالا رفتن سطح ترور در کلان شهرها این است که اسیران طالبان فکر میکنند که در هر صورت عفو میشوند و جزای اعمال خود را نمیبینند.
طالبان نیز در واکنش به این گفته صالح با کشیدن خط و نشان گفتهاند که «پیش از این نشان دادیم که اعدام زندانیان ما چه بهایی دارد.»
مجاهد به بیبیسی گفت: «اگر زندانیان ما را اعدام کنند ما نیز راههای جایگزین را در دست داریم و پیش از این نیز به آنها نشان دادیم که اعدام چه بهایی دارد.»
این خط و نشان کشیدن حکومت و طالبان در حالی است که دور دوم گفتوگوهای صلح از حدود 11 روز به اینسو در دوحه آغاز شده است و مردم انتظار آمدن صلح را میکشند.
مردم انتظار دارند که مسایل میان دولت و طالبان از طریق گفتوگوها حل شود و میزان خشونتها کم شود. دلخوشی و حدس مردم این بود که با آغاز مذاکرات خشونتها کاهش مییابد و آتشبس برقرار میشود. این خواسته مردم نه تنها محقق نشد که اکنون طرفها از پشت میز مذاکرات علیه هم فرمان جنگ صادر میکنند.
شرایط پیشآمده به گونهی است که هر آدم و گروه عاقلی میداند که اکنون وقت زور و رجزخوانی برای جنگ نیست بلکه اکنون زمانی است که باید سیاست کرد نه جنگ. اکنون زمانی است که همهمان به این نتیجه رسیدهایم که سخنگفتن از میل تفنگ نتیجه نمیدهد و زمانی آن است که تنها باید سخن گفت و تعقل کرد. من نمیدانم که گروههای جنگی با چه منطقی هنوز هم از جنگ دفاع میکنند و میجنگند در حالی که تجربه تاریخی هر فرد این سرزمین نشان میدهد که جنگ جز تباهی و نابودی ارمغان دیگری ندارد.
اکنون وقت آن است که میدانهای جنگ را طرفهای درگیر تخلیه کنند و پشت میزهای مذاکره را پر تا میدانهای جنگ به میزهای گفتوگو مبدل شود.
طالبان میگوید که دولت افغانستان نفسهای آخر خود را میکشد و دولت افغانستان میگوید که جنگ راهحل نیست و آتشبس باید برقرار شود. اکنون سوال این است که اگر طالبان هنوز هم میخواهند از راه جنگ به پیش بروند پس چرا هیئتهایشان در دوحه دم از صلح میزنند؟
آنچه مردم افغانستان را نسبت به صداقت طالبان مشکوک کرده است؛ ادامه خشونتها، ماینهای چسبکی، ترورها و میدان گرم جنگ است. مردم میگویند که اگر طالبان چنین کارهای را نمیکنند پس چرا تن به آتشبس نمیدهند که سیاه از سفید جدا شود.