- نویسنده: صفیالله ملاخیل-مدیر مسئول
وضعیت افغانستان به گونهای است که هر روز خونهای بسیاری ریخته میشود و نان بسیاریها هم در خون تر است. خشکسالی، میلیونها انسان زیر خط فقر و هزاران خانواده بیجاشده از اثر جنگ، این کشور را به گورستان تدریجی مردمش مبدل کرده است.
این وضعیت بحرانی و بشرکش در حالی است که هیئتهای مذاکراتی در دوحه به بهانههای بسیار واهی و شرطگذاریهای بیجا روند صلح را به انحراف میکشاند. ملت در حالی نابودی است و یکی از طرفها دو پایش را در یک موزه کرده که امارت اسلامی میخواهد. آیا میشود به قیمت نابودی یک ملت و کشتهشدن هزاران انسان، حکومت به اصطلاح اسلامی بر پا کرد؟
برای چه باید مسلمانان کشته شود تا حکومت اسلامی برپا شود؟ اگر حکومت اسلامی برای مسلمانان است؛ مسلمانان چرا باید برای آن قربانی شود؟ هزاران مسلمان کشته شود و یک کشور به نابودی برود که حکومت به اصطلاح اسلامی طالبانی برپا شود که چه به دست بیاوریم؟ آیا حکومت اسلامی برای مسلمانان است یا مسلمانان برای حکومت اسلامی؟
سوالات زیادی است که میشود با آنها داعیه حکومت اسلامی طالبان را با آن نقد کرد اما در این تبصره کوتاه نمیگنجد. آنچه به وضوح روشن است، این است که در پیشگاه خداوند هیچ چیزی بالاتر از انسان نیست و خداوند به انسان کرامت بخشیده است و بنابراین هر داعیهای میباید برای سعادت انسان باشد نه این که انسانها قربانی داعیهای بشود.
داعیههای که منجر به نابودی انسانها میشود و بالاتر از انسانیت در نظر گرفته میشود بدون شک داعیههای طاغوتی است و انسانیت را به بردهگی میکشاند. تاریخ گواه این گونه داعیههای ضد انسانی، بسیار بوده است. به گونه مثال فراعنه با داعیه خداوندی انسانها را به بردهگی میگرفتند و کرامت انسانی را فدای یک داعیه باطل میکردند. کمونستها نیز با داعیه برابری، انسانهای بیشماری را کشتند و جهان را به قتلگاه انسانها مبدل کردند. اکنون طالبان نیز با داعیه برپایی حاکمیت الهی جنگ راه انداختهاند و در این جنگ انسانهای زیادی کشته شدهاند. مثل روز روشن است، آنهای که شعار سعادت بشر را سر میدهند، سر بشر را میزنند. این چگونه سعادتی است که بشر برای آن به فلاکت و بدبختی میرود؟ مثل روز روشن است که با قتل و کشتار، بشر به سعادت نمیرسد و اگر گروهی حقیفتاً سعادت بشر را در سر میپروراند، چرا به جای نقشهکشیدن برای قتل بشر به عزت بشر از را مسالمتآمیز نمیپردازند. چگونه ممکن است که انسان با کشتار و خشونت به سعادت برسد؟ در حالی که سعادت بشر در تفاهم و تعاون است.
این نوشته که اکثراً آکنده از سوال است و تبصرههای بسیار کوچک در پی آن است که به گروههای جنگی بگوید: «مردم به درستی میفهمد که سعادتشان از میل تفنگ و شلیک به دست نمیآید و دیگر فریب شعارهای جنگطلبانه شما را نمیخورد.»
مردمی در خوننشسته افغانستان منتظر شروع گفتوگوهای صلح به صورت جدی و قطع کشتارهای بیمورد است و هر گروهی که این خواسته مردم را در نظر نگیرد، مطرود افکار عمومی است؛ بنابراین در این مرحله از نشستها از طرفهای جنگ خواسته میشود که هرچه عاجلتر به خونریزیهای بیحد و حصر جاری خاتمه دهند و صلح را تأمین کنند.