خبرهای مرتبط

جمع

جنرال مکنزی: با حفظ نیروها در افغانستان، در امنیت بودیم

فرماندۀ پیشین ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا اعلام کرد...

خيبر پښتونخوا: ورښتونو کې د ماشومانو په ګډون ۸ تنه مړه شوي

پاکستاني چارواکي وايي په خیبر پښتونخوا ایالت کې د...

دانشجویان افغان از عدم تمدید روادید تحصیلی هند انتقاد کردند

همزمان با انتقاد دانشجویان هند از عدم تمدید روادید...

کاهش کمک‌ها و ابتلای سه میلیون کودک به سوءتغذیه در افغانستان

سازمان جهانی غذا با ابراز نگرانی از شرایط افغانستان...

حاکمان ناشایسته کاخی را می‌سازد، شهری را خراب می‌کند

ویژگی‌های حاکمان ناشایست را بهادر باقری و سادینا امینی در مقاله به نام «حکومت و سیاسیت در آیینۀ ضرب المثل‌های فارسی» چنین بر می‌شمارد: ستم‌گری و بی‌عدالتی، داشتن وزیران و کارگزاران ستم‌گر، بی‌خبری از درد مردم، بی‌لیاقتی و ناکارآمدی، ناتوانی در امور نظامی، بی‌تدبیری، رواج فساد و رشوه، نداشتن تمرکز در قدرت، دم‌دمی مزاج‌بودن، مکاری، لذت‌جویی، نفس‌پرستی و مسئول و پاسخ‌گونبودن.

نویسندگان مقاله مزبور با توجه به ضرب المثل‌ها در باره حاکمان نایشته می‌نویسند: برخی ضرب المثل‌ها از زشتی و ناهنجاری ستم و فرجام شوم آن سخن می‌گوید و زبان اعتراض عامۀ مردم در برابر بی‌عدالتی است و بر آن است که ستم هم ویرانی و نابودی ملک را در پی دارد و هم سرنگونی حاکم ظالم را. این مثل‌ها گاه مردم ستم‌دیده و بی‌پناه را تسکین می‌دهد و با یادآوری فرجام سیاه و تباه ستم‌پیشگان، دل آنان را خوش می‌کند که این گونه حاکمان، بر اثر آه مظلومانۀ آن‌ها، روزی روزگاری (در این دنیا یا در آن دنیا) به کیفر حق‌کشی خویش خواهند رسید. نباید از نظر دور داشت که ترویج این گونه نقدگرایی و حواله‌دادن کیفرستم‌گران به خداوند و روز قیامت یکی از حربه‌های حاکمان خودکامه برای ایجاد خفقان بیش‌تر و جلوگیری از اعتراض و شورش‌‌های مردم نیز بوده است. ستم باعث ویرانی ملک و ملت است: شاه اگر عادل نباشد، ملک ویران می‌شود/ کاخی را می‌سازد، شهری را خراب می‌کند.

هدف از این مقدمه این بود که با کمی دقت می‌توان تصویر و مصداق این ضرب‌المثل‌‌ها را در حکومت‌داری و کنش‌های حاکمان افغانستان نیز دید. دور نمی‌رویم. در باره کنش‌های هفته گذشته و این هفته حاکمان افغانستان سخن می‌گویم و آن را با ضرب‌المثل‌های که در باره حاکمان ناشایست است مقایسه می‌کنیم. هدف این نوشته پرداختن به ضرب المثل آخری است.

حکومت در هفته گذشته گفت که صلاحیت رهاکردن زندانیان طالبان را به دلیل اینکه دارای جرایم حق العبدی است ندارد و قرار است که این موضوع را با لویه‌جرگه مشورتی درمیان بگذارد تا جرگه مزبور در این باره فیصله کند. 330 میلیون افغانی برای برگزاری جرگه مشورتی صلح تخصیص داد و روز جمعه اولین جلسه جرگه برگزار شد. روز شنبه کمیته‌های جرگه تصمیم گرفتند که زنداینان طالبان رها شوند. اکنون سوال اساسی این است که اگر حاکمان این ملک ناشایست نیستند با کدام منطق موضوعی را که حتی خداوند به خودش اجازه نمی‌دهد آن را ببخشد؛ به بندگان خدا واگذار می‌کند؟ مگر خداوند نمی‌گوید که من حق خودم را می‌توانم ببخشم و حق کسی یا مردمی را نمی‌توانم ببخشم. خداوند توانایی این کار دارد اما از آنجای که بخشیدن حق دیگران خلاف عدالت است خداوند این کار را نمی‌کند؛ زیرا او عادل است و اگر این کار را بکند صفت عادل‌بودن خداوند منتفی می‌شود. بنابراین حق‌العبدی را جز خود متضرر هیچ کسی دیگری نمی‌تواند ببخشد. حکومت با این کارش شاید توانست کاخی را برای خودش بسازد اما با هدر دادن 330 میلیون از بیت المال و زیر پانهادن قوانین وضعی و حتی قوانین الهی شهری را ویران کرد.

اشتراک گذاری

Dunia
Duniahttp://dunia.af/
روزنامه دنیا، انعکاس‌دهندۀ حقایق