ناگواریها در افغانستان بر هیچ کسی پوشیده نیست. جنگهای پیاپی داخلی و نیابتی این سرزمین را به قبرستان مبدل کرده است. جنگهای بیدلیل عصبیتی، قومگرایانه و تحجراندیشانۀ برخی از کجاندیشان آنچنان صدمات روحی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی بر مردم این سرزمین زده است که به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود. خوی جنگطلبانه و جنگ افروزانۀ یک عده چه در گذشته و چه در حال باعث کشتنشدن میلیونها انسان بیگناه در این سرزمین شده است.
کشتن، دریدن و نفرتپراکنی بیهوده باعث شد که نه عزتی و نه وقاری برای این سرزمین باقی بماند. دستمان را به هر دری دراز کرد و مردم ما برای پیداکردن لقمهنانی به کجاها که نرفت! میلیونها آواره، معیوب، بیوهزن و کودکان یتم محصول جنگی بود که ریشه در خودخواهی و تحجراندیشی داشت.
بدون که به کرامت انسانی و حق خدادادی حیات احترام بگذارند؛ انسانی از قوم دیگری را کشتند. پیش از اینکه به انسانیت مهر بورزند و نسبت به دیگران خوشبین باشند؛ برای اینکه منافع و قدرت خویش را از راه عصبیت تأمین کنند و عدهای را به دنبالشان بکشانند؛ نفرت پراکنی کردند و دشمنهای فرضی تعیین کردند. مردمان را به جان هم انداختند و خودشان بر اریکه قدرت نشستند. این گروههای کجاندیش بانفرتپراکنی و غیرتسازی همان طور که گفته شد جنگهای طولانی را در افغانستان به راه انداختند تا رسیدیم به مرحله کنونی.
اکنون پس از سالها جنگ و خونریزی و حرمتشکنی تلاشهای صورت گرفته است که به این بدبختیها پایان داده شود. بدبختیهای که از نفرتپراکنی، جهل، بدبینیها آغاز شد و همه را هم غرق در این باتلاق کرد.
خوشبختانه پس از 40 سال جنگ حالا گروههای متخاصم کنارهم جمع شدند و میخواهند به صلح برسند اما آنچه یکی از دشواریهای این مذاکرات را مینماید؛ این است که برخیها هنوز هم با همان خواستهای قبلیشان میخواهند صلح کنند. این در حالی است که اگر قرار بود با همان خواستهای اولیه گروههای متخاصم، صلح در افغانستان میآمد، اکنون افغانستان وضعیت این چنینی نمیداشت؛ بنابراین اگر این گروهها حقیقتاً میخواهند به صلح برسند لازم است که در برداشتها و خواستهای گذشتهشان تعدیلی به میان بیاورند و با نگاه خوشبینانه و متسامح به گفتگو بپردازند.