اندیشه کثرتگرایی از آنجا در جوامع بشری برجسته شد که اندیشمندان متوجه شدند، در هر معرفتی جنبههای حقطلبی و حقیقتجویی وجود دارد و حقیقت نیز میتواند متکثر باشد. گزاره مزبور به این معنا است که حقیقت متکثر، جهان متکثر را در خویش دارد؛ بنابراین حقیقت و حقانیتِ واحدی غیر از خداوند تا هنوز شناخته نشده است که همه به آن مراجعه کنند. این در حالی است که شناخت خداوند نیز متکثر است و همان طور که شناخت خداوند متکثر است، حقیقت نیز میتواند متکثر باشد. این تفکر در روایتهای اسلامی نیز وجود دارد. روایتی از امام سجاد علیه السلام است که فرمود: لوعلم ابوذر ما في قلب سلمان لقتله؛ اگر ابوذر بر آنچه در دل سلمان بود اطلاع مييافت، او را ميكشت. روایت مزبور به این معنا است که حتی ایمان به خداوند نیز میتواند متکثر باشد و به گفته سروش ایمان یک حالت روحی کاملاً شخصی است و ایمان هر فرد مختص خود همان فرد است نه کسی دیگری.
با این حال موضوع صلح وکثرتگرایی در این مرحله تاریخی افغانستان میتواند از آنجایی قابل اهمیت باشد که مردم این سرزمین پس از سالها تجربه جنگ و تباهی اکنون میخواهند صلح کنند. با این حساب صلح چگونه میتواند تأمین شود؟
در پاسخ به سوال مزبور میتوان گفت که ریشههای جنگ در افغانستان اعتقادی بوده است و دارندگان اعتقاد خاصی میپنداشتند که تنها اعتقاد خودشان درست است و مابقی باطل؛ بنابراین هر گروهی تلاش میکردند که از طریق زور عقایدشان را بر دیگری تحمیل کنند. این نوع نگرش بود که جنگها را در افغانستان شعلهور کرد و باعث تمام بیعزتیها و اعمال ضد انسانی شد. دارندگان مذاهب مختلف برای تحکیم مذهب خاص خودشان و نابودکردن مذهب دیگری علیه هم جنگیدند. وضعیت به حدی خطرناک بود که کشتن یک انسان دیگرمذهب را ثواب و وسیله برای رفتن به بهشت میدانستند و باورمندان تلاش میکردند که افرادی زیادتری را برای غازیشدن و به بهشترفتن از مذهبی به زعم خودشان کافر بکشند.
نتیجه چنین نگرشی جنگهای متمادی و خانمان سوزی بود که ننگ انسانیت است. این نگرش باعث شد که انسانیت به یغما برده شود و درندگی، وحشیگیری و انسانستیزی، بود و نبود آدمیان این سرزمین را نابود کند. اکنون که در مرحله مصالحه رسیدهایم باید بدانیم که با تکرار گذشته نمیتوان به صلح و سعادت رسید. هرچند عبدالکبیر، یکی از اعضای هیئت طالبان با همان نگرشهای گذشته گفت که ما میخواهیم صلح و امنیت بایید؛ ما سچه نظام اسلامی میخواهیم و نظامی که قرآن و حدیث نبوی حاکم و «فقه حنفی قایم» باشد اما به صراحت میتواند گفت که با چنین نگرشی صلح نمیآید؛ زیرا در گذشته چنین نگریشی که مذهبی خاصی قایم باشد؛ در افغانستان باعث جنگ شد. اکنون چگونه میتوان پذیرفت که تکرار این نگرش میتواند صلحآور باشد؛ بنابراین نتیجه این است که تنها کثرتگرایی میتواند باعث تأمین صلح در افغانستان شود و لا غیر.