هیئتهای مذاکرهکنده دولت افغانستان و طالبان بیشتر از دو هفته است که در قطر حضور دارند و گفته میشود که هنوز هم بر سر طرزالعمل مذاکرات به نتیجه نرسیدهاند.
جدیداً یکی از اعضای هئیت مذاکرهکننده طالبان گفته است که اگر مذاکرات صلح مستقیم بر اساس توافقنامه امریکا – طالبان به پیش نرود؛ بحث بر سر مسایل دیگر بیفایده است.
به نظر میرسد طالبان پیش از آن که در صدد تفاهم باشند در صدد برد یکطرفهاند؛ به همین دلیل نیز تن به آتشبس نمیدهند. طالبان میپندارند که برای رسیدن به هدفشان جنگ و مذاکره هردو لازم و ملزوم هماند و برای اینکه بتوانند خواستهایشان را بر کرسی بنشانند، جنگ را قویترین عقبه برای مذاکراتشان میدانند.
از طرف دیگر آنچه سبب شده است که این گروه به جای رسیدن به تفاهم بر خواستههایشان اصرار کنند؛ احساس پیروزمندانه آنها است. طالبان فکر میکنند که هم امریکا و دولت افغانستان مجبور به صلح است؛ بنابراین اکنون که آنها از سر مجبوریت رو به صلح آوردهاند، تا که آهن نرم است چکش باید زد. به همین دلیل آتشبس را نمیپذیرند و تا رسیدن به آخرین خواستههایشان میجنگند.
مبناقرار گرفتن فقه حنفی و موافقتنامه امریکا – طالبان نیز از آنجا برای طالبان حایز اهمیت است که آنها از این طریق میتوانند بالاترین امتیازات را به دست آورند.
اگر فقه جعفری از مبانی گفتوگوها حذف شود بدون شک یک پای قوی استدلال در برابر طالبان از بین میرود و از طرف دیگر شیعیان افغانستان یک طرف گفتوگوهای جنگ و صلح است و اگر نظریات پیروان این مذهب در این مذاکرات نادیده گرفته شود و دیگران به جایشان در باره آیندهشان تصمیم بگیرند؛ بدون شک نه این قضیه مطابق شریعت است و نه هم مطابق اصول حقوق بشر.
از طرفی دیگر مبناقرارگرفتن فقه حنفی در گفتوگوهای صلح بدون شک میتواند برای طالبان مایه تبلیغات و دامنزدن به مسایل فرقهیی به منظور تضعیف صف مقابل است. اگر طالبان این موضوعات عصبیتی را کنار بگذارند و در مذاکرات اصل انصاف و عدالت را در نظر بگیرند؛ همین فردا صلح در افغانستان تأمین خواهد شد. آنگاه که انصاف و عدالت اصول اساسی برای رسیدن به صلح و امنیت باشد؛ هر استدلال منطقی میتواند به این پرسه کمک کند. از طرف دیگر مبناقرار گرفتن یک دیدگاه خاص سبب میشود که منابع رسیدن به انصاف و عدالت قلیل شود و این دیدگاه تقلیلگرایانه سبب میشود که سایر روزنهها برای رسیدن به صلح بسته شود. این در حالی است که هرچه روزنهها بیشتر باشد به همان اندازه وضوح است.
حقیقتاً اگر نیتی برای رسیدن به یک صلح انسانمحور وجود داشته باشد، فقد کافی است عصبیتها را کنار بزنیم و پایمان را از سر صلح برداریم تا صلح دیده شود.