دولت افغانستان از از چندین سال به اینسو جزو فاسدترین دولتهای جهان محسوب میشود. فساد اداری در این کشور به یک رسم تبدیل شده است. مأموران بر علاوه معاششان چیزی را زیر نام حق یا شیرینی از مردم میگیرند. این موضوع در حدی داغ است که حتی مردم در گفتوگوهایشان نیز میگویند که فلان اداره از فلان کار اینقدر یا آنقدر حق میگیرد. در افغانستان از چند سال بدینسو نام رشوت به حق دادن یا حق گرفتن مبدل شده است. این ادبیات به حدی مرسوم است که وقتی کسی میگوید به فلان کس دولتی یا فلان اداره دولتی حق دادم؛ دفعتاً انسان متوجه میشود که مرداش رشوتدادن است.
وقتی آدم به فساد اداری، غارتشدن میلیاردها و فقر مفرط در این سرزمین میاندیشد؛ دفعتاً افغانستان به شکل سیاه چالهای در میآید که میلیاردها دالر در آن فرو میرود و غرق میشود.
از آنجای که شاخصه اصلی افغانستان از چندین سال به اینسو فساد بوده است؛ من نظر به این ویژگی نام دیگر این سرزمین را سیاهچاله پول میگذارم؛ زیرا میلیاردها دالر پول در این سرزمین غرق شده است اما 95 در صد مردم زیر خط فقر است. میلیاردها دالر پول در این سرزمین آمده است اما هنوز هم بیکاری در این سرزمین بیداد می کند. میلیاردها دالر در این سرزمین آمده است اما میلیونها تن بیخانمان است؛ مطابق امار سازمان غذایی جهان افغانستان همین اکنون 15 میلیون گرسنه دارد. در یک کلام میلیاردها دالر آمده است اما نیازهای اساسی مردم این سرزمین هنوز هم تأمین نیست.
با توجه به آنچه گفته شد اکنون افغانستان باز هم امیدوار است که در نشست ژنوا جامعه جهانی متعهد به ادامه کمکها شوند و افغانستان را تا سال 2024 حمایت مالی کنند. یک تعداد امیدوار است که با دریافت کمکهای که جامعه جهانی به افغانستان وعده میدهد؛ میتوان تغییرات مثبتی در وضعیت کنونی افغانستان آورد اما حقیقت این است که اگر دهها برابر نسبت به کمکهای سالهای گذشته به افغانستان کمک شود؛ باز هم در وضعیت افغانستان تغییری رخ نخواهد داد؛ زیرا تا زمانی که مسئله این سیاهچاله حل نشود؛ کمکها نتیجهای در پی نخواهد داشت.
شاید مردم به این کمکها امید بسته باشند اما به نظر میرسد که این کمکها نیز مانند کمکهای گذشته غارت خواهد شد و چیزی به مردم افغانستان نخواهد رسید. این کمکها که به نام مردم افغانستان کمک میشوند به جیبهای سیاهچالهمانند دولتمردان خواهد رفت و مردم به چشم هم نخواهد دید.
شاید هم کمکها برای معاشهای 600 هزاری و امتیازات فوقالعاده که رئیس جمهور برای برخی از نور چشمیهایش میدهد به مصرف برسد. یک آدم زمین و زمان را در مینوردد که صاحب یک معاش 6 تا 10 هزاری شود اما نمیشود؛ از طرف دیگر یک آدم دیگر تنها 10 هزار افغانی ماهانه پول کردیت کارت میگیرد. جالب است اکثر کسانی که در حکومت دارای معاشهای بسیار بالا هستند سواد آنچنانی هم ندارند اما عزیز رئیس جمهور هستند. از طرف دیگر افراد باسواد فهمیدهای را میتوان دید که بیکار بیکار سرکها را گز میکنند. شاید این پارادوکس را بتوان با این ضرب املثل «جو طالع ز خروار هنر به» حل کرد. به هر حال اینجا را سیاهچاله سواد و استعدادها هم میتوان نامید.