خبرهای مرتبط

جمع

کمک 92 تُنی سیو د چیلدرن برای معالجۀ کودکان افغان

سازمان نجات کودکان (Save the Children) اعلام کرده که...

چالش‌های حقوق بشری در افغانستان؛ محور بحث شوارای عالی حقوق بشر ملل متحد

شورای عالی حقوق ‌بشر ملل متحد روز دوشنبه وضعیت...

افغانستان او پاکستان کې د ګوزڼ ضد واکسيناسیون پيل شوی

په افغانستان کې نن (دوشنبې) ماشومانو ته د ګوزڼ...

مجاهد: حکومت افغانستان فراگیر است

ذبیح الله مجاهد، سخنگوی حکومت سرپرست در واکنش به...

ماه‌های سرنوشت‌ساز پیش روی افغانستان

نویسنده: سید نوید شجاعی

اکنون یک لحظۀ حیاتی برای گفت‌وگوهای جاری صلح افغانستان است. در حالی‌که دولت جدید امریکا تیم امنیت ملی خود را تشکیل می‌دهد و یک بررسی سیاسی در افغانستان را به شمول ارزیابی چشم‌انداز پیشرفت‌ها در پروسۀ صلح انجام می‌دهد، پاکستان اجازه نمی‌دهد روند صلح از توجه رئیس‌جمهور جدید حذف شود.

طی ۲۰ سال گذشته، پاکستان در هر دو دورۀ جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها، به گونۀ ماهرانه نقش جنگ علیه تروریسم را بازی کرده است. این به نفع پاکستان نیز می‌باشد که پیشرفت در توافق طالبان و امریکا در دوحه را، با وجود نقض توافق‌نامه حفظ کند.

مذاکره‌کنند‌گان طالبان مستقر در دوحه با فرماندهان و رهبران نظامی طالبان در تماس نیستند، به این دلیل بعید است که قادر به یک تعهد طولانی مدت بر کاهش خشونت و برقراری آتش‌بس باشند. مذاکره‌کنند‌گان می‌دانند که هر گونه تعهد عمومی در قبال صلح سبب تجزیۀ جبران ناپذیر تحرک طالبان می‌شود، نتیجۀ که طالبان مستقر در دوحه به هر قیمتی می‌خواهند از آن جلوگیری کنند.

با تأسف به نظر می‌رسد که کاهش نیروها ریشه در یک ارزیابی نظامی نداشته بل‌که به اساس یک حزب‌گرایی سیاسی است. در میان دیگر مسایل این به طالبان جسارت می‌دهد که برای پیشرفت در میز مذاکره کمتر تلاش به خرج دهند. برعلاوۀ کاهش نیروها، برای پرورش گروه‌های افراطی توسط ارتش پاکستان پاداشی خواهد بود که مطابق اهداف جیو-استراتژیک پاکستان نقش اساسی را در بی‌ثباتی منطقه بازی کند.

و در حالی‌که افغانستان با فاجعه بیگانه نیست، کاهش نیروهای امریکایی از طرف ترامپ کمکی به وضعیت نمی‌کند، این موضوع در یک زمان نامناسب و در یک مرحلۀ حساس و نابسامان در افغانستان اتفاق می‌افتد.

در نتیجۀ بازی دوگانۀ پاکستان، روندهای مختلف را در ماه‌های آینده می‌توان انتظار داشت.

اول خشونت و حملات طالبان احتمالاً در مناطق شهری افزایش خواهد یافت، چنین وضعیتی با درنظرداشت تعهدات طالبان در دوحه انجام خواهد شد، و احتمال دارد که داعش به طور نادرست مسئولیت حملات توده‌ای را در مراکز شهری به عهده بگیرد.

با تأیید پاکستان، طالبان به عنوان یک گام تاکتیکی ممکن اعلام کنند که روابط خود را با القاعده قطع کنند، ارتش پاکستان یا طالبان حتی امکان دارد اطلاعات عملی را با امریکا شریک کنند. در نتیجه بعضی اعضای بلندپایۀ القاعده در افغانستان ممکن کشته و یا اسیر شوند و فعالیت‌های پاکستان مقامات امریکایی را حتی به این نتیجه برساند که پاکستان به یک شریک قابل اعتماد ضد تروریسم در منطقه مبدل شده پس در مورد سیاست افغانستان و امریکا باید بیشتر صحبت کند. تا زمانی‌که تیم جدید در واشنگتن متوجه بازی دوگانۀ پاکستان شود، زمان حیاتی سپری و قدرت نفوذ امریکا به پاکستان از بین خواهد رفت. ما دو دهه شاهد این چرخه بودیم، این درس کلیدی است که تا حال توسط بعضی سیاست‌گذاران واشنگتن آموخته نشده است.

دوم، زلمی خلیلزاد نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور افغانستان که در حال ترک این سمت است انگیزه دارد تا  توجیهی بیش از حد خوش‌بینانه را در مورد توافق‌نامۀ طالبان با ایالات متحده به تیم امنیت ملی جدید و به گونۀ بالقوه انحرافات بیشتری در مورد این موضوع ارایه دهد. با توجه به واقعیت‌ها و چالش‌های انتقال فعلی قدرت در ایالات متحده، ماه‌ها طول خواهد کشید تا تیم جدید در واشنگتن ارزیابی برای حفظ یا جایگزینی خلیلزاد را آغاز کند. در همین حال، مسیر منفی رویدادهای داخلی در افغانستان که به توافق‌نامۀ ناقص صلح خلیلزاد با طالبان مربوط می‌شود ادامه خواهد داشت. مقابله با این چالش‌ها بعداً بسیار دشوارتر خواهد بود و هرگونه تأخیر ایالات متحده را با گزینه‌های بسیار انده‌کی مواجه خواهد کرد.

اگر این تأخیر در پرداختن به موضوعات سیاسی افغانستان اتفاق بیفتند، احتمالاً بایدن رئیس‌جمهور منتخب باید طالبان را تحت فشار بگذارد تا روابط خود را با القاعده قطع کرده و در ازای آن طالبان می‌توانند برای تشکیل دولت موقت در افغانستان خواستار پشتی‌بانی ایالات متحده شوند. با توجه به ناکامی اشرف غنی رئیس‌جمهور کنونی افغانستان برای ایجاد اجماع ملی در مورد صلح به احتمال زیاد شخصیت‌های سیاسی تأثیرگذار در افغانستان از خواسته‌های طالبان حمایت می‌کنند. در گام اول تیم امنیت ملی بایدن تلاش خواهند کرد تا از سقوط رژیم افغانستان جلوگیری کند. با این حال، وقتی آنان در یابند که رژیم کامل باعدم محبوبیت مواجه شده و قادر به ایجاد صلح و ثبات نخواهد بود، به احتمال زیاد ادارۀ بایدن فشارها بر غنی را برای سازگاری بیشتر با درخواست طالبان افزایش می‌دهد.

اگر رئیس‌جمهور غنی از تقسیم قدرت با طالبان سرباز زند، بایدن در نهایت به این نتیجه خواهد رسید که افغانستان بیشتر از این ارزش پول و خون امریکایی‌ها را ندارد. با این حال، احتمال دارد بایدن شاید بر این باور باشد که امریکا نیاز به حفظ نیروهای ضدتروریسم در منطقه داشته باشد. به این معنا که امریکا پایگاه‌های خود را از افغانستان به پاکستان منتقل می‌کند و از آن پایگاه‌ها برای مبارزه با تهدیدها در افغانستان از نیروها و هواپیماهای بدون سرنشین استفاده کند.

به نظرم، طالبان چنین حرکتی را که ایالات متحده نه آن‌ها بل‌که القاعده را دشمن خود می‌دانند، نشانۀ بزرگی نمی‌بینند. به همین دلیل طالبان تلاش می‌کنند تا با افزایش حملات‌شان قدرت را از طریق جنگ تصاحب کنند تا از طریق گفت‌وگوهای ادامه‌دار صلح. متأسفانه حکومت ایالات متحده تازه‌ترین دور بی‌ثباتی در افغانستان را یک مشکل داخلی میان افغانان می‌دانند، موضوعی که نیاز است تنها افغانان درگیر حل آن باشند. حتی اگر این بدان معنا باشد که طالبان بر خلاف حقوق بشر و هنجارهای دموکراتیک اقدامات جدی خود را روی دسته گرفته و آنان را دوباره اعمال کنند.

اگر تمام آن‌چه در بالا گفته شد رخ دهد، درگیری در افغانستان ادامه خواهد یافت و پاکستان حتی حق وتوی بیشتری در موضوعات داخلی افغانستان داشته و این کشور در دورعمیق‌تری از درگیری سقوط خواهد کرد. این درگیری شبیه جنگ نیابتی‌یی خواهد شد که در سوریه اتفاق افتاد و در این تضادها طالبان، نیروهای امنیتی، داعش خراسان و گروه‌های تروریستی بی‌شمار دیگری که فعلاً در فهرست نهادهای تروریستی خارجی وزارت خارجۀ امریکا وجود دارد، درگیر خواهند بود.

این سناریوها با نظرات رئیس‌جمهور منتخب بایدن، که در جریان بحث ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها در اوایل سال جاری بیان شد، بیشتر ممکن می‌شود. او در آن بحث گفته بود، «در رابطه با افغانستان، من کاملاً مخالف کل مفهوم ملت سازی بودم… هیچ احتمالی که این کشور را متحد کنیم وجود ندارد هیچ احتمالی این کشور را یک کشور کامل نمی‌داند. اما می‌توان دید که آن‌ها قادر به حملات بیشتر نیستند.»

اتحاد جماهیر شوروی به گونۀ یک جانبه و با زور وارد افغانستان شد و میراث یک جنگ مخرب را از خود برجا گذاشت (هرچند شوروی افغانان را مقصر تمام ویرانی‌ها می‌دانست). میراث امریکا در افغانستان نیاز ندارد آیینۀ میراث شوروی باشد. ارجحیت‌دادن به پاکستان نسبت به آیندۀ افغانستان شیوه‌یی برای یک فاجعۀ بیشتر است همان‌طوری که طالبان را قادر می‌سازد که به دنبال احیای امارت اسلامی خود باشند. هردو سناریو منجر به جنگ نیابتی منطقه‌یی می‌شود که می‌تواند افغانستان را به سوریه‌یی دیگری تبدیل کند.

صلح و ثبات نه از طریق اسلام‌آباد و نه هم از طریق شورای کویتۀ طالبان اتفاق نمی‌افتد. راه دست‌یابی به صلح و ثبات افغانستان از طریقی تضمین می‌شود که رهبران میانه‌رو سیاسی در افغانستان، رهبرانی دارای سرمایۀ اجتماعی با پایگاه نفوذ در مناطق مختلف افغانستان، در روند صلح توانمند شوند.

نویسنده: رحمت الله نبیل | برگردان: علی احمدی

منبع: سلام وطن‌دار

اشتراک گذاری

Dunia
Duniahttp://dunia.af/
روزنامه دنیا، انعکاس‌دهندۀ حقایق