رسانهها گزارش دادهاند که هیئتهای مذاکراتی در دوحه بر سر کارشیوه مذاکرات اصلی به نتیجه رسیدهاند. عکس متن کارشیوه مذاکرات اصلی دوحه را خبرگزاری صدای امریکا به نشر رسانده است. این کارشیوه 21 مادهیی قرار است بر اساس توافقنامه امریکا – طالبان، صلحخواهی مردم، خواست ملل متحد در باره صلح پایدار مسیر گفتوگوها را تعیین کند.
آنچه در میان این 21 ماده از اهمیت بسیار زیاد برخوردار است؛ ماده سوم این کارشیوه میباشد. در ماده سوم آمده است که: «هیچ موضوعی که خلاف دین مبین اسلام و منافع علیای کشور باشد، در اجندا گنجانیده نمیشود.»
این ماده دارای ابهام است. دین مبین اسلام و منافع علیای کشور از عبارتهای است که دارای معنای صریح نیست؛ زیرا هم روایتها در باره دین مبین اسلام در میان مسلمانان متفاوت است و هم مردم افغانستان، دولت و طالبان در باره منافع علیای کشور دیدگاههای متفاوتی دارند.
روایتی که طالبان از دین مبین اسلام دارد با روایتی که اندیشمندان جهان اسلام و مردم افغانستان دارد متفاوت است. بسیاری از اندیشمندان اسلامی و کشورهای اسلامی، اسلام سیاسی را قبول ندارند؛ این در حالی است که داعیه اصلی طالبان اسلام سیاسی است. هماکنون بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام و افغانستان به این معرفت رسیدهاند که هر دینی از جمله اسلام یک دستگاه معرفتی و دارای مبنای مدنی و مردمی است نه مبنای سیاسی. با این طرز تفکر انبیای الهی پیامبران هستند نه شاهان و امپراتورها؛ بنابراین حکومتداری کار عقلانی و بر اساس خرد جمعی است نه وحی.
همچنین منافع علیای کشور نیز از نظر طالبان، مردم و حکومت افغانستان متفاوت است. طالبان منافع علیای کشور را در برپایی امارت اسلامی و به ضم خودشان جاریکردن حدود الهی میداند؛ در حالی که منافع علیای کشور از نظر مردم و حکومت افغانستان قانون اساسی، آزادی تفکر، عقیده، بیان و کثرتگرایی است. این در حالی است که طالبان نه به قانون اساسی باور دارند و نه هم به تکثرگرایی. طالبان همه چیز را در زیر سایه امارت اسلامی خودساخته خودشان میداند که در آن آزادی، عقیده و … بر اساس خواست آنها تعریف میشود. خیر عمومی به نظر آنها گره خورده است با تطبیق احکام طالبانی نه خواستهای مردمی؛ بنابراین این دو عبارت در ماده سوم این کارشیوه وضاحت ندارد و به صورت دقیق مشخص نشده است که منظور این ماده از دین مبین اسلام کدام روایت از اسلام است و منافع علیای کشور چیست؟
در نتیجه این ماده به جای اینکه بخشی از یک کارشیوه باشد؛ یک جنجالنامه خواهد بود.