۴-۴ موقف امریکا
کشور ایالات متحده امریکا در خصوص مسئله دیورند از پاکستان حمایت کرده و از افغانستان همواره خواسته تا به مسئله دیورند پایان بخشید. همچنین دولت امریکا در سال ۱۹۴۹ از ارجاع این منازعه به سازمان ملل متحد که از سوی افغانستان ارایه شده بود، جلوگیری به عمل آورد. در زمان داوودخان کشور امریکا حمایت خود را از دولت او مشروط به رسمیتشناختن مرز دیورند ساخت.
۴-۵ موقف افغانستان در یک محکمۀ بین المللی
یکی از بینندهگان برنامه دورنمای تلویزیون زرین سوال کرده بود که آیا موقف افغانستان در یک محکمۀ بین المللی امکان پیروزی دارد؟ جواب من به این سوال مثبت است. بلی اگر دولت افغانستان در یک محکمۀ حکمیت بین المللی تقاضا کند سرزمینهایی را که بر اساس معاهده دیورند از دست داده بود دوباره به خاک خود ضمیمه کند شانس پیروزی ادعای او فوق العاده زیاد است؟ چگونه؟ و چرا چنین ادعایی تا حال نکرده است؟ اگر افغانستان ضمیمهکردن مناطق قبایل آزاد سرحدی را به قلمرو خود از یک محکمه بین المللی تقاصا کند امکان پیروزی این ادعا چگونه خواهد بود؟
۴-۶ مشوره کتبی مشاور حقوقی خود دولت بریتانیا!
به تآیید لودویک ادامک، معاهده کابل برای سه سال قابل اعتبار بود. طرفین میتوانند با اطلاع قبلی یکسال این معاهده را فسخ نمایند. بنابر همین نکته انگلستان همیشه از فسخ یکجانبه معاهده دیورند توسط دولت افغانستان ترس داشت (لودویک دبلیو ادامک، پروفیسور در پوهنتون آریزونا، دکشنری تاریخی افغانستان) [xix]
بر اساس «قانون آزادی هندوستان سال 1947» دولت مستقل هندوستان و دولت جدید پاکستان متشکلۀ 15آگست 1947 وارث هند برطانوی آنچنانکه در «قانون 1935 دولت هندوستان» تعریف شده است، میباشند.
بر اساس قانون دولت هندوستان منعقده سال1935 ، مناطق آزاد قبایلی آن طرف خط دیورند شامل قلمرو هند برطانوی نبودند. این مطلب را طوریکه قبلا دیدیم شخص خود مورتمر دیورند بعد از عقد معاهده دیورند نیز تایید کرده بود. مناطق آزاد قبایلی بصورت مناطق حایل در فاصله میان سرحدات ایالت شمال-غرب دولت هند برطانوی و خط دیورند در شرق و جنوب قلمرو افغانستان واقع شدهاند.
بنابر آن با ایجاد کشور پاکستان به حیث وارث قلمروهای هند برطانوی در غَرب هندوستان مناطق قبایلی شامل قلمرو کشور پاکستان نمیباشند.
شواهد نشان میدهد که این مطلب حساس را مشاور حقوقی دولت بریتانیا در 5 نوامبر سال 1947نیز نمیدانست. مشاور حقوقی دولت بریتانیا در آن زمان به دولت خود مشوره داد که هرگاه از یک محکمه بین المللی تقاضا شود که آیا پاکستان وارث سرحدات بین المللی مطابق به ماده دوم معاهده سال 1921 کابل میباشد یا خیر، به نفع پاکستان نظریه داد.
در 28 اپریل سال 1949 طی یک نامه اشد محرمانه دفتر روابط کامنولث دولت بریتانیا مشاور حقوقی دولت بریتانیا را مطلع ساخت که… «ایالت شمالغرب دولت هند برطانوی تا سرحد افغانستان امتداد ندارد و مناطق قبایلی یک خالیگاه میان سرحد دولت هند برطانوی و سرحد هندوستان را تشکیل میدهند.» از مشاور حقوقی تقاضا شد که با در نظر داشت این موضوع بر مشوره 5 نوامبر سال 1947 خود تجدید نظر کرده در مورد نظریه تازه ارایه کند.
در 28 اپریل سال 1949 مشاور حقوقی دولت بریتانیا مجددآ نظریه داد که:
«در 15 آگست سال 1947)زمان تشکیل کشور و دولت پاکستان)، بنابر آن، مناطق قبایلی ایالت شمالغرب در حالت بین المللی سردرگم قرار گرفته، مربوط به هیچ دولتی نشدند. در چنین حالتی مناطق قبایلی مستقل از پاکستان بوده باوجودیکه یک سلسله روابط گمرکی، مخابراتی و غیره از این قبیل با آن دارد، معلوم میشود که پاکستان نمیتوانست وارث سرحدی باشد که در معاهده سال 1921 با افغانستان تعیین شده بود و یا وارت هرگونه حقی باشد مطابق ماده دوم این معاهده باشد. باوجود آن به این معنی نیست که خط دیورند بعد از این سرحد بین المللی افغانستان نمیباشد… اما این امکان وجود دارد که پاکستان نتواند کدام اعتراض قانونی نماید در صورتیکه قبایل خود را تحت حمایت افغانستان قرار دهند و یا با توافق اقوام، افغانستان این مناطق را ضمیمه خاک خود کند…» )منبع: لودویک دبلیو ادامک، دکشنری تاریخی افغانستان، سال، 2012) [xx]
5- خط دیورند و مناسبات سیاسی با پاکستان
۵-۱ اهمیت قضیه خط دیورند
از سال 1893 م به این طرف و بخصوص بعد از ایجاد پاکستان تا امروز مسئله خط دیورند به حیث یک عنصر اساسی سیاست خارجی دولت افغانستان باقی مانده است. برای افغانستان از دستدادن مناصفه قلمروهای پشتوننشین و از دسترفتن دو سوم حصه نفوس بزرگترین قوم کشوراست. بر اساس احصاییههای رسمی پاکستان نفوس پشتونهای آنطرف خط دیورند در حدود 40 ملیون نفر حساب شده است که بعد از پنجابیها دومین قوم پرنفوس در پاکستان به شمار میآیند. برعلاوه با از دستدادن بلوچستان، افغانستان دسترسی به آبهای بحیره عرب و بحر هند را به جز از طریق خاک پاکستان از دست داد. طوریکه دیدیم دولتهای متواتر افغانستان در طول ۱۲۵ سال گذشته خط دیورند را به عنوان سرحد بین المللی قبول نکرده و آزادی رفت و آمد مردم قبایل دو طرف خط را تأمین کردهاند. بعد از ایجاد دولت جمهوری اسلامی افغانستان در سال 2001 سیاست رسمی دولت در مورد قضیه دیورند آن بوده که حل قضیه دیورند مربوط به اقوام دو طرف خط بوده و دولت افغانستان صلاحیت تصمیمگیری را در موضوع ندارد. رییس جمهور کرزی روز شنبه 14 ثور 1392 در یک کنفرانس خبری در کابل گفت حملات سرحدی از سوی پاکستان دو دلیل دارد:
یکی جلوگیری از پیشرفت و ترقی افغانستان و دومی، فشار برای به رسمیت شناختهشدن خط دیورند. کرزی گفت: «دلیل دوم شاید این باشد که مردم افغانستان مجبور شوند تا سر خط دیورند به مذاکره بنشینند و این خط دیورند را به رسمیت بشناسند.»
آقای کرزی تاکید کرد تمام تلاشها برای جلوگیری از پیشرفت افغانستان و همچنین به رسمیتشناختن خط دیورند، نتیجهای نخواهد داد: «آنهایی که به این اقدامات وحشت و دهشت دست میزنند، کامیابی حاصل نمیکنند. ملت افغانستان از روزی که انگلیسها این خط را ایجاد کردند، آن را نپذیرفتهاند.» )به نقل از وبسایت صدای آلمان(.
برای پاکستان مسئله دیورند یک مسئله حیات و ممات است. مناطق مورد دعوا در حدود 60 % خاک پاکستان را احتوا میکند. احتمال اینکه پاکستان فیصله یک محکمه بین المللی را برای واپسدادن مناطق غضبشده خط دیورند به افغانستان داوطلبانه قبول کند بسیار کم خواهد بود. از جانب دیگر قدرتهای جهانی منجمله امریکا، انگلستان و چین نیز در دفاع از پاکستان شدیدآ با این موصوع مخالفت خواهند کرد.
در طول سالهای جنگ سرد، تبارز افغانستان به عنوان دوست شوروی و پاکستان به مثابه همپیمان نظامی امریکا و اختیلافات این دو در قضایای جهانی و منطقوی، سبب آن شد تا مسئله دیورند هم چنان لاینحل باقیمانده و به آن توجه جدی صورت نگیرد.
کودتا های 26 سرطان ۱۳۵۳ و متعاقب آن کودتای 7 ثور ۱۳۵۷ و پناهندگی یکتعداد چهرههای سیاسی افغانستان بدولت پاکستان برای دولت پاکستان یک شانس طلایی فراهم کرد تا دولتهای افغانستان را بیثبات نموده، ساقط کند و دولت و اردوی افغانستان را نابود نماید و افغانستان آنقدر قوی نشود که بتواند یکجانبه سرحدات فعلی با پاکستان را تعدیل نماید.
با ایجاد دولت مجاهدین در سال 1992 پاکستان عملاً به این آرزوی خود دست یافت، و قادر شد ساختمان اداره دولت و نیروهای امنیتی افغانستان را کاملاً تخریب نموده در نهایت یک رژیم قرون وسطایی طالبان را در افغانستان مستقر نماید. بعد از ایجاد دولت جمهوری اسلامی افغانستان بر اساس کنفرانس بن، با وجود تظاهر به حسن نیت، پاکستان هیچ فرصتی را برای بیثباتکردن افغانستان و دولت جدید آن از دست نداد.
ادامه دارد…