رییس جمهور کرزی روز شنبه 14 ثور 1392 در یک کنفرانس خبری در کابل گفت حملات سرحدی از سوی پاکستان دو دلیل دارد:
یکی جلوگیری از پیشرفت و ترقی افغانستان و دومی، فشار برای به رسمیت شناختهشدن خط دیورند. کرزی گفت: «دلیل دوم شاید این باشد که مردم افغانستان مجبور شوند تا سر خط دیورند به مذاکره بنشینند و این خط دیورند را به رسمیت بشناسند.»
آقای کرزی تاکید کرد تمام تلاشها برای جلوگیری از پیشرفت افغانستان و همچنین به رسمیتشناختن خط دیورند، نتیجهای نخواهد داد: «آنهایی که به این اقدامات وحشت و دهشت دست میزنند، کامیابی حاصل نمیکنند. ملت افغانستان از روزی که انگلیسها این خط را ایجاد کردند، آن را نپذیرفتهاند.» (به نقل از وبسایت صدای آلمان)
برای پاکستان مسئله دیورند یک مسئله حیات و ممات است. مناطق مورد دعوا در حدود 60 % خاک پاکستان را احتوا میکند. احتمال اینکه پاکستان فیصله یک محکمه بین المللی را برای واپسدادن مناطق غضبشده خط دیورند به افغانستان داوطلبانه قبول کند بسیار کم خواهد بود. از جانب دیگر قدرتهای جهانی منجمله امریکا، انگلستان و چین نیز در دفاع از پاکستان شدیدآ با این موصوع مخالفت خواهند کرد.
در طول سالهای جنگ سرد، تبارز افغانستان به عنوان دوست شوروی و پاکستان به مثابه همپیمان نظامی امریکا و اختیلافات این دو در قضایای جهانی و منطقوی، سبب آن شد تا مسئله دیورند هم چنان لاینحل باقیمانده و به آن توجه جدی صورت نگیرد.
کودتا های 26 سرطان ۱۳۵۳ و متعاقب آن کودتای 7 ثور ۱۳۵۷ و پناهندگی یکتعداد چهرههای سیاسی افغانستان بدولت پاکستان برای دولت پاکستان یک شانس طلایی فراهم کرد تا دولتهای افغانستان را بیثبات نموده، ساقط کند و دولت و اردوی افغانستان را نابود نماید و افغانستان آنقدر قوی نشود که بتواند یکجانبه سرحدات فعلی با پاکستان را تعدیل نماید.
با ایجاد دولت مجاهدین در سال 1992 پاکستان عملاً به این آرزوی خود دست یافت، و قادر شد ساختمان اداره دولت و نیروهای امنیتی افغانستان را کاملاً تخریب نموده در نهایت یک رژیم قرون وسطایی طالبان را در افغانستان مستقر نماید. بعد از ایجاد دولت جمهوری اسلامی افغانستان بر اساس کنفرانس بن، با وجود تظاهر به حسن نیت، پاکستان هیچ فرصتی را برای بیثباتکردن افغانستان و دولت جدید آن از دست نداد.
۵-۲ سیاست لوی افغانستان
کسانی هم هستند که آرزومند «لوی افغانستان» با اتحاد اقوام پشتون و بلوچ آن طرف خط دیورند میباشند. با توجه به آنکه پاکستان شش برابر افغانستان نفوس دارد و دارای یک اردوی بسیار قوی و همچنان اقتصاد بزرگتر است راهاییکه افغانستان قادر خواهد شد سرزمینهای از دست رفته خود را باز پس بگیرد عبارت خواهند بود از:
- سقوط دولت پاکستان؛
- به احتمال زیاد در نتیجه جنگ چهارم با هندوستان؛
- بروز یک جنگ داحلی در پاکستان؛
- بروز یک انقلاب داخلی در پاکستان؛
- و یا تمام امکانات فوق.
برای پیشگیری از سناریوهای فوق پاکستان همچنان به یک حامی خارجی نیاز دارد و این حامی خارجی زمانی امریکا بود و امروز این نقش را چین به عهده گرفته تا از موجودیت پاکستان در مقابل هندوستان ضمانت نماید.
اخیرآ قیام میلیونی پشتونهای آن طرف خط دیورند تحت عنوان «جنبش حفاظت پشتونها» تحت قیادت منظور پشتین امیدواریهای فراوانی را در میان طرفداران جنبش «لوی افغانستان» ایجاد کرده است. این قیام در حالت نطفوی بوده تاکنون تشکل الزم با اهداف مشخص را نیافته است. اهداف اعلانشده جنبش برابری پشتونها در تمام زمینهها با سایر اقوام ساکن پاکستان میباشد. رهبران این جنبش از مسدودشدن پیهم راههای تجارتی و مواصلاتی با افغانستان شکایت کرده و مدعیاند که این سیاست پاکستان منجر به ورشکستگی اقتصاد مناطق آزاد قبابلی یا فاتا (FATA) شده است. آنها میگویند رهبران پنجابی با وجود اختلافات سیاسی با هندوستان همیشه بندر واگه را با هند باز نگهداشهاند در حالیکه برعکس بنادر با افغانستان را متواتر مسدود میکنند. جنرال آصف غفور، سخنگوی اردوی پاکستان گسترش این جنبش را کار اداره امنیت ملی افغانستان قلمداد کرده از حمایت گسترده پشتونهای ساکن افغانستان که در رسانههای اجتماعی منعکس شده در هراس هستند. (وبسیات انگلیسی گندهارا تاریخ 11اپریل 2018.)
6- نتیجه و راههای عملی حل قضیه
۶-۱ شناخت رسمی خط دیورند یا همهپرسی عمومی در میان اقوام پشتون و بلوچ پاکستان
شناحتن خط دیورند از جانب افغانستان در بدل ختم حمایت پاکستان از طالبان و سایر گروههای تروریستی.
امکانات این راه حل بسیار کم است. مسئله خط دیورند برای دولت افغانستان به مثابه یک مسئله ناموسی است. از جانب دیگر دولت پاکستان هرگز قبول ندارد که حامی عملیات نظامی طالبان میباشد.
حل این مسئله از طریق مذاکرات جانبین و رسیدن به یک راه حل؛ بطور مثال توافق به تطبیق یک ریفراندم یا همهپرسی عمومی در میان اقوام پشتون و بلوچ پاکستان تحت نظارت ملل متحد و دادن حق انتخاب به آنها برای برگزیدن
- دوام حاکمیت پاکستان،
- پیوستن به افغانستان و یا
- استقلال سیاسی.
راه حل دومی یگانه راه منطقی به نظر میآید و با توجه به ادعای پاکستان که اقوام پشتون و بلوچ ساکن پاکستان در 125 سال حاکمیتهای هند برطانوی و پاکستان کامال با سایر مردم پاکستان، منجمله پنجابیها و سندیها از جهات فرهنگی، سیاسی، اداری مدغم شدهاند، پاکستان نباید در این مورد کدام مشکلی را ببیند. اما امکان اینکه مردمان پشتون و بلوچ راه حل استقلال سیاسی و ایجاد کشور مستقل خود را انتخاب کنند بسیار زیاد موجود است. از این رو توافق پاکستان در این مورد بسیار ناممکن به نظر میخورد. ادامه دارد…
نویسنده: دوکتور نور احمد خالدی