نویسنده: محمدحسن عزیزی، کارشناس مسائل سیاسی
این جنگ فاجعهبار چند سال دیگر باید ادامه پیدا کند تا اشرف غنی همچنان در قدرت بماند و هزاران نظامی و غیرنظامی کشور به پای او قربانی شوند؟
اگر غنی استعفا دهد…
ارگ ریاست جمهوری میگوید در نشست اشرفغنی؛ رئیس جمهوری با چهرههای سیاسی فیصله شده تا هرچه زودتر نیروهای خیزش مردمی در برابر تهاجم طالبان، تقویت و تجهیز شوند.
طبق خبرنامه ارگ، اشرفغنی قبل از ظهر دوشبنه، 18 اسد با رهبران سیاسی و جهادی و رؤسای شورای ملی دیدار کرده است.
به گفته ارگ، در این دیدار ضمن حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی و بقا و تداوم جمهوریت «در خصوص انسجام، تقویت و تجهیز سریع خیزشهای مردمی در چوکات دولت در برابر هجوم دشمن، فیصله صورت گرفته است.»
پیش از این حکومت تاکید داشت که نیروهای مردمی در چارچوب ارتش محلی جذب میشوند.
از جانب دیگر برخی فرماندهان محلی انتقاد داشتند که حکومت از نیروهای مردمی حمایت نمیکند.
اشرفغنی و چهرههای سیاسی در حالی بر تقویت و تجهیز سریع نیروهای مردمی تاکید دارند که طالبان حملات خود را بر مراکز ولایات متمرکز کردهاند.
تاکنون این گروه، شهرهای شبرغان، قندوز، سرپل، زرنج و… را تصرف کرده است.
هر بار که وضعیت، بحرانیتر میشود اشرف غنی در رویکردی ریاکارانه با رهبران سیاسی نشست برگزار میکند؛ نشستهایی که اکنون به کلیشههای رایج در واکنشهای معمول دولت افغانستان در قبال بحران جاری تبدیل شده است.
این در حالی است که او فرمانده اعلای قوای مسلح است؛ مسئول مستقیم مدیریت وضعیت امنیتی بحرانی که بر افغانستان حاکم است. یعنی بخش مهم مسئولیتهای جنگ به او برمی گردد؛ به نحوه رهبری و مدیریت، اراده و قاطعیت و مهمتر از همه، تعهد و صداقتاش.
نشستهای اشرف غنی با رهبران سیاسی و جهادی در حالی در ارگ جریان دارد که طی سه روز گذشته دست کم شش شهر مهم به دست طالبان سقوط کرده است.
در این میان، شهر ایبک؛ مرکز ولایت سمنگان در مرکز افغانستان بدون هیچ مقاومتی به طالبان واگذار شده است.
این رویداد نگرانی های کارشناسان مسائل امنیتی افغانستان را دو برابر کرد؛ زیرا تصور میشود که پس از واگذاری عمدی و آگاهانه ولسوالیها به طالبان اکنون نوبت شهرهاست.
بر این اساس سوء ظن نسبت به رهبری و صداقت اشرف غنی در قبال فجایع جاری هم به طور جدی افزایش پیدا می کند.
این سوء ظن پیشتر در پی واگذاری بدون درگیری نزدیک به ۲۰۰ ولسوالی به طالبان ایجاد شده بود و در پی آن، امتناع آگاهانه اشرف غنی و زیردستانش از تقویت نیروهای جبهه مردمی علیه طالبان گسترش پیدا کرد.
به این ترتیب به نظر میرسد که آقای غنی نه تنها شایستگی رهبری جنگ کنونی را ندارد؛ بلکه خود او بخشی از مشکل است.
بنابراین از نظر منتقدان، استعفای اشرف غنی باید یکی از مطالبات جدی رهبران سیاسی باشد؛ زیرا به همان میزان که قدرتنمایی نظامی طالبان در عرصه جنگ میدانی چشمانداز امنیتی کشور را تیره و بحرانی نشان میدهد، حضور عنصری به نام اشرف غنی در راس قدرت و خطاهای پرهزینه و راهبردی او در کنار ابهامهای سنگینی که نسبت به رویکرد واقعیاش در قبال جنگ جاری وجود دارد، دورنمای آینده را بیش از پیش تاریک و غبار آلود می نماید.
از جانب دیگر حتی اگر اشرف غنی در تبانی پنهانی با طالبان برای سقوط دادن ولسوالیها و ولایتهای مهم شمال کشور به دست جنگجویان تروریست آن گروه همدست نشده باشد، طالبان نیز میگویند که وجود او مانعی در مسیر صلح و ثبات سیاسی افغانستان محسوب میشود؛ بنابراین آیا زمان آن فرا نرسیده که اشرف غنی از قدرت کنار برود تا وضعیت تغییر کند و طالبان نیز بهانهای برای جنگیدن نداشته باشند؟
این جنگ فاجعهبار چند سال دیگر باید ادامه پیدا کند تا اشرف غنی همچنان در قدرت بماند و هزاران نظامی و غیرنظامی کشور به پای او قربانی شوند؟
با توجه به این پرسشها و دغدغهها و برای پایاندادن به فجایع جاری، استعفای غنی میتواند از گزینههای اصلی باشد.
نکته مهمی که رهبران سیاسی باید در نظر داشته باشند این است که موضوع دفاع از جمهوریت و وفاداری به دستاوردهای ۲۰ ساله را از ادامه و بقای قدرت اشرف غنی جدا کنند. آنها باید این واقعیت را بپذیرند که دفاع از جمهوریت بدون اشرف نیز امکانپذیر است و به بیان بهتر، لازمه بقای جمهوریت نه تنها مساوی با حضور اشرف غنی در قدرت نیست؛ بلکه بالعکس ادامه قدرت او حتی تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی افغانستان را تهدید میکند و خطر تسلط کامل طالبان بر سرنوشت همه مردم افغانستان را چندین برابر افزایش می دهد.