کناره گیری زلمی خلیلزاد از سمت نمایندهای خاص وزارت خارجهای ایالات متحده برای روند مصالحهای افغانستان با واکنشهای متفاوت مواجه شده است.
انتونی بلینکن، وزیر خارجهای ایالات متحده، با نشر اعلامیهای ضمن پذیرش استعفای آقای خلیلزاد گفته است که «من از خدمات چندین دههای وی [خلیلزاد] برای مردم آمریکا تشکر می کنم.»
اما شماری از مقامهای حکومت پیشین افغانستان و تحلیلگران سیاسی از عملکرد آقای خلیلزاد ناراض به نظر می رسند. شماری هم به این باوراند که این دپلومات آمریکایی-افغان تبار به استثناه ماموریت آخرش، همواره قادر به تامین منافع ایالات متحده بوده است.
رحمت الله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی کشور در یک تویت رسمی خود بدون ذکر نام آقای خلیلزاد ساعتی پس از خبر کناره گیریاش از سمت اش، وی را «کلاهبردار» خطاب کرده است.
آقای نبیل در این پیام نوشته است که «بالاخره این کلاهبردار پس از کشاندن افغانستان به یک فاجعهای برگشت ناپذیر از صحنه اخراج شد!» اما آقای نبیل در مورد موقفگیری خود جزئیات ارایه نکرده است.
فرشید حکیمیار، تحلیلگر روابط بین المللی مستقر در ایالات متحده، در مصاحبهای با صدای آمریکا گفت که عملکرد آقای خلیلزاد موجب ناکامی روند صلح افغانستان شد.
آقای حکیمیار گفت: «زلمی خلیلزاد در ماموریت خود در افغانستان ناکام ماند. دولت آمریکا خلیلزاد را وظیفه داده بود که طالبان را با دولت جمهوری در پروسه صلح قطر با هم یکجا ساخته زمینه ساز خروج آبرومند نیروی آمریکایی از افغانستان باشد. ولی ضعف خلیلزاد درکنار آوردن طالبان و دولت غنی بزرگترین آبرو ریزی در تاریخ روابط بین المللی آمریکا بجا گذاشت.»
احمد سعیدی، تحلیلگر مسایل افغانستان، در صفحهای رسمی فیسبوک خود نوشته است که خلیلزا بالاخره برکنار شد و ادعا کرده است که میراث این دپلومات آمریکایی-افغان تبار «بد بختی، ویرانی، سرگردانی، پایان ماموریت ناکام و سقوط نظام افغانستان و بد نامی آمریکا در سطح بینالمللی…»
عمر صمد، سفیر پیشین افغانستان در کانادا، در مصاحبهای با صدای آمریکا به گونهای ضمنی گفت که انتقاد نخبگان سیاسی افغانستان و دیدگاه آنان در مورد آقای خلیلزاد قابل درک است.
اما به گفته این دپلومات پیشین افغانستان، صرف نظر از اینکه آقای خلیلزاد در «ذهن خود چگونه به خیر و شر افغانستان» می اندیشید، یک مسئلۀ شخصی است، اما نباید فراموش کرد که وی از ۴۰ سال به این سو، به نمایندگی از حکومت و منافع ایالات متحده کار کرده است، نه افغانستان و در تمام موقفهای که کار کرده است، منافع ایالات متحده را مدنظر گرفته است.
آقای صمد گفت: «لهذا هیچ توقعی را هیچ افغان نداشته باشد که موضوعات را در یک چوکات دیگر بیبیند.»
آقای صمد همچنین گفت که آخرین ماموریت آقای خلیلزاد قسما موفقانه پایان یافت، زیرا دو حکومت پیهم ایالات متحده خواهان ختم حضور نظامی ایالات متحده و ختم جنگ آمریکا در افغانستان بودند و آقای خلیلزاد به این هدف نایل شد، اما به گفتهای او «بخشی دیگر آن که آوردن صلح و توافق سیاسی میان جناحهای درگیر باشد، در آن قسمت لغزش داشت و نتوانست به هدف نهایی خود برسد.»
ادریس رحمانی، تحلیلگر مستقر در آمریکا، نیز با آقای صمد هم نظر است. این تحلیلگر سیاسی در مصاحبهای با صدای آمریکا گفت که عملکرد دپلوماتیک آقای خلیلزاد از دید آمریکاییها و نخبگان سیاسی افغانستان متفاوت است، اما تاکید کرد که به استثناه ماموریت آخرش، آقای خلیلزاد همواره در تطبیق پالیسیهای آمریکا موفق بوده است.
آقای رحمانی گفت: «در اکثر کارهایاش موفق بود، به جز از توافق دوحه که قرار بود درست انجام شود، نشد.»
به گفتهای این تحلیلگر سیاسی، رقابت میان آقای خلیلزاد و محمد اشرف غنی، رییس جمهور پیشین افغانستان، یکی از دلایل عمدهای ناکامی تطبیق توافق دوحه به شمار می رود.
آقای رحمانی گفت: «به دلایل مختلف رقابتی که [میان خلیلزاد] با اشرف غنی وجود داشت [اجرای توافق دوحه ناکام شد]. و اشرف غنی آدمی است که در دنیای سیاست معمولا وقتی بفهمد که همرایش همکاری نمی کنید، او هم همرایتان بسیار بد رویه می کند. دلیلاش [ناکامی تطبیق توافق دوحه] کار اشرف غنی بود.»
اما این تحلیلگر میگوید آقای خلیلزاد در جریان دو دههای گذشته در افغانستان مرتکب اشتباهات نیز شد، اشتباهاتی که به باور آقای رحمانی از صلابتاش در میان نخبگان سیاسی افغانستان کاست و هیچگاهی نتوانست جایگاه اولیه خود را در قضایای افغانستان دوباره دست بیاورد.
به گفتهای آقای رحمانی، آقای خلیلزاد زمانی پس از ماموریتاش در عراق و سازمان ملل متحد پایان یافت، برای مدتی بیکار بود و در این مدت چندین بار به افغانستان سفر کرد و در مسایل سیاسی، تعامل با سرمایهگذاران از جمله احسانالله بیات، سرمایهگذار آمریکایی-افغان تبار، حضوراش در رسانه ها، از هیبتش کاست و هیچگاه نتوانست به طور موثر از موقف آخرش استفادهای بهینه کند.
انتقاد از دادن مشروعیت سیاسی به طالبان
برخی از مقامهای حکومت پیشین و فعالان سیاسی انتقاد کرده اند که آقای خلیلزاد به یک گروهی مشروعیت سیاسی داد که نه تنها برای رسیدن به هدفش همواره دست به حملات انتحاری و انفجاری میزد، بلکه با گروههای دهشتافگنی از جمله القاعده در تبانی بوده است.
با وجود چنین انتقاد، آقای رحمانی به این باور است که عملکرد آقای خلیلزاد توجیه پذیر است، زیرا محمد اشرف غنی در زمان ریاست جمهوریاش گفته بود که سالانه ۴۰ هزار نیرو امنیتی افغانستان در جنگ کشته می شود. به گفتۀ رحمانی، اگر این جنگ ۱۰ سال دیگر دوام می کرد، تنها قوای امنیتی ۴۰۰ هزار کشته می داد. بنا بر این، برگشت طالبان به قدرت، از کشته شدن ۴۰۰ هزار نیرو دیگر در ۱۰ سال آینده جلوگیری کرده است.
محتوی استعفانامهای خلیلزاد
آقای خلیلزاد نیز در بخشی از استعفا نامهای که کاپی آن در رسانههای اجتماعی نشر شده است، گفته است که قوای آمریکایی از افغانستان بیرون شد؛ جنگ ایالات متحده در افغانستان پایان یافت و هزینههای بزرگی که در آن کشور مصرف می شد، حال میتواند صرف سایر مسایل حیاتی شود.
اما آقای خلیلزاد در استعفا نامهاش اعتراف کرده است که راه حل سیاسی میان حکومت پیشین افغانستان و طالبان قسمی که پیشبینی شده بود، پیش نرفت و گفته است که دلایل آنرا در روزها و هفتههای پیشرو، بیان خواهد کرد. اما گفته است که با وجود تلاشهای پیهم شخص خودش و جامعه بین المللی، افغانها قادر نشدند تا از فرصت استفاده کنند و به جنگ ۴۰ ساله در آن کشور پایان دهند.
آقای خلیلزاد در بخشی از استعفانامهاش نوشته است که با مسلط شدن طالبان، افغانستان با مشکلات متعدد از جمله بحران اقتصادی، تامین ثبات، احترام به حقوق بشر، حقوق زنان، تامین حقوق اقلیت ها و مبارزه با دهشتافگنی مواجه است.
این دپلومات ارشد آمریکایی افغان تبار همچنین گفته است که پلان دارد تا در بحثهای که در آینده در مورد افغانستان صورت میگیرد، سهم بگیرد و توضیح بدهد که چه رخ داد و چه ستراتیژی و اهداف برای افغانستان تعیین شود.