افزایش ترورهای هدفمند بر علاوه این که اذهان عمومی را مشوش و نگران کرده است، نشان میدهد که دولت نیز تا کنون برای جلوگیری از چنین جنایاتی موفق نبوده است. حکومت نه تنها جلو این رخدادهای تکاندهنده و ناگوار را گرفته نتوانسته است که در بخش تشخیص عاملان آن نیز ناموفق بوده است.
حکومت به صورت مستند تا هنوز نتوانسته است بگوید که حقیقتاً دست چه گروههای در پشت چنین جنایاتی است. به همین دلیل، ترورهای هدفمند در افغانستان در حالۀ اتهامات گُم شده است. دولت در این باره نه تنها واضح نبوده است بلکه با واردکردن اتهامات غیر مستدل یکی از عوامل گنگی و شایعهپراکنی نیز بوده.
این وضعیت باعث شده است که مردم بیش از پیش نگران باشد و دوشمنانش را به صورت دقیق نشناسند. دشمنان پنهان و غافلگیرکننده آنچنان اذهان عمومی را مخدوش کرده است که هر کسی فکر میکند قربانی بعدی اوست.
به ادامه قتلهای هدفمند باز هم افراد نشناس دیروز دو قاضی زن را ترور کردند و بدون اینکه گروه یا کسی مسئولیت آن را بر عهده بگیرد، این کشتهها به جمع صدها کشتهی دیگر که هنوز قاتلانشان معلوم نیست اضافه شدند.
هرچند راس ویلسن، سرپرست سفارت امریکا در کابل این ترور را به طالبان نسبت داد و گفت که چنین اقداماتی خشم جهانیان را بر خواهد انگیخت و اگر آنها میخواهند که افغانستان به صلح برسد باید چنین اقداماتی را متوقف کند اما به صورت دقیق در این باره کاری صورت نگرفته است.
حکومت افغانستان نیز ترور مزبور را به گروه طالبان نسبت داد و از آنها خواست که با متوقفکردن جنگ و خشونتها تن به صلح دهند اما باز هم تنها یک اتهام است که نیاز به ثبوت دارد؛ بنابراین حکومت باید برای ابهامزدای از چنین ترورهای یا به صورت مستند عاملانش را پیدا کند و یا جلو آن را بگیرد.
اگر حکومت نتواند جلو ترورهای هدفمند را بگیرد و اگر نتواند به صورت مستند پرده از چهره عاملان آن بردارد فاصلهها میان حکومت و مردم بیشتر از پیش افزایش خواهد یافت و ترس و وحشت جامعه را به سوی ناکجاآباد خواهد کشید.